خلاصه داستان:
یه شب که بیخوابی زده بود به سرش، کو میزنه بیرون که تو خیابونا یه قدمی بزنه، زندگی تو تاریکی آشکار میشه! وقتی نازونا، با ناز و عشوه از کو دعوت میکنه که شبو تو خونه اون بگذرونه، شوکه میشه!
ولی با کبودی و جای گاز های رو گردنش که یکم بیش از حد عمیقن، بیدار میشه…آیا مزه خون خوشمزهش بوده که باعث شد نصفه شب واسه خوشگذرونی های شبونه باهاش آشنا شه؟ یا چیز دیگه ای بوده؟ب
عد وقتی یه دختر خوشگل از گذشته ی کو وارد زندگیش میشه و واسه جلب توجه ش با اون دختره رقابت میکنه، رابطه در حال شکل گیریش با یه نامیرا، به چالش کشیده میشه!
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.